موضوع و اهميّت آن:
اين كتاب مشتمل بر يك مقدمه و دو بخش است، بخش اول داراي چهار فصل و بخش دوم داراي هفت فصل است.
از آنجايي كه روش بحث در اين كتاب عقلي است به همين مناسبت و براي اتقان كار ابتدا در مقدمه دو بحث مطرح گرديد:
1. شكاكيت مطلق، در اين بحث نشان داديم شكاكيت مطلق خودخور است و از نظر علمي نميتوان بدان پايبند بود.
2. نقش عقل و اين كه عقل واقع را توصيف ميكند.
فرضيه در اين پژوهش اين است كه اثبات وجود خدا حداقل از هر يك از سه راه وجودشناختي، صديقين و جهانشناختي ممكن است و كساني كه ادعا ميكنند اثبات وجود خدا ممكن نيست دستشان از برهان خالي است، بدينسان فرضيه به اثبات ميرسد.
ويژگيهاي اثر:
اين كتاب، «نقد برهانناپذيري وجود خدا» اولين كتاب فارسي در فلسفة دين است كه به صورت نقادانه به اشكالات ادله اثبات وجود خدا در حوزههاي مختلف معرفتشناسي، هستيشناختي و تحليلي زباني به طور تقريباً جامع پرداخته و بدانها پاسخ گفته است.
روش تحقيق و شيوة ارائة مطالب:
جمعآوري عالمانه و نقد آراء و تأليف مباحث برهان پذيري وجود خدا.
مباحث اصلي كتاب:
در بخش اول كتاب بررسي مباني فلسفي مباحثي است كه در بخش دوم به صورت استدلال از سوي مخالف و يا به صورت نقد از سوي نگارنده مطرح شده. از آنجايي كه اين مباحث مفصل بوده و آوردن آنها ذيل هر بحثي باعث سردرگمي ميگشت، ترجيح داده شد كه به صورت مستقل مطرح گردند. در اين بخش به ترتيب به چهار بحث زير پرداخته شده است:
1. واژة «خدا»، آيا عَلَم و اسم خاص است؟ آيا تعريف پذير است؟ اگر آري، به چه معنا تعريفپذير است و اگر نه به چه معنا؟ و ...
2. وجود، آيا وجود محمول است يا نيست؟
3. وجود ضروري، آيا ضرورت وصف يك امر عيني ميتواند باشد يا صرفاً وصف قضيه است.
4. برهان، ويژگي برهان چيست؟
براي نشان دادن اين كه ادلة مخالفين ناتمام است نويسنده در فصل اول بخش دوم بحثهايي از قبيل «خدا و انسان»، «بود و نبود خدا در زندگي انسان»، «روشهاي علم به خدا»، و ... مطرح كردند و در پايان اين فصل «راههاي اثبات وجود خدا» را بررسي نمودند. نويسنده در اين بحث ادله اثبات وجود خدا را به سه دسته براهين وجودشناختي، براهين صديقين و براهين جهانشناختي تقسيم كرده و سپس ادلة مخالفين را براساس اين تقسيمبندي تنظيم نمودهاند. ادلة مخالفين به ادلة عامه و خاصه تقسيم ميشود. زيرا اين ادله يا ناظر به دسته خاصي از اين سه دسته (ادله خاصه) است و يا ناظر به همه دستهها (ادله عامه).
فصل دوم بخش دوم به ادله عامه بر امتناع اثبات وجود خدا اختصاص يافته است. در اين فصل در مجموع نُه دليل ذكر و نقادي گرديده است. بعضي از اين ادله رنگ معرفتشناختي دارند و برخي ديگر رنگ فلسفي و تعدادي از نوع تحليل زبانياند.
فصل سوم متكفل ادلة خاصه بر امتناع وجود خدا و نقد آن است. يك دسته از اين ادله برهان وجودي را هدف قرار داده و آنها را ممتنع ميداند و دسته ديگر به برهان صديقين هجوم آورده و آنها را غيرممكن معرفي ميكند و بالاخره دستة سوم براهين جهانشناختي را به چالش فراخوانده و آنها را نيز بياعتبار جلوه ميدهد. در اين فصل هر يك از اين ادله نقادي گرديدهاند.
از آنجايي كه بعضي از استدلالهاي مخالفين در اين بخش مفصل بوده، نويسنده به ناچار طي چهار فصل جداگانه، چهار شبهة عمده در مورد وجود خدا را بررسي و نقد مينمايد و بدين ترتيب فصل چهارم به اين اختصاص يافت كه «آيا دستور زبان عمقي مستلزم برهان ناپذيري وجود خدا است؟». فصل پنجم از «تعارض علم مطلق خدا و اختيار انسان بحث ميكند» و نشان ميدهد كه علم مطلق خدا با اختيار انسان منافات ندارد. فصل ششم سخن از «شرّ و وجود خدا» است. در اين بحث نشان داده ميشود كه وجود شر سبب نميشود وجود خدا ناموجه باشد و بالاخره در فصل پاياني، مسئلة «مهرورزي خدا و ابطالپذيري» به چالش كشيده شده است.